برکه بچه قورباغه ها
یک برکه بود و موجودی به اسم گوبی. گوبی شبیه یک سمندر بود یا شاید یک مارمولک و یا یک ماهی.
گوبی یک نیلوفر آبی داشت که روی آن میخوابید و آفتاب میگرفت. اما بچه قورباغههای شیطون با سروصدا و کارهای عجیبشان، حسابی برکه را بهم میریختند تا این که … .
خیلیها هستند که دوست دارند در خلوت و تنهایی خودشان باشند. اینکه کسی کنارشان نباشد و در سکوت زندگی کنند. این علاقه بیشتر در بزرگسالان دیده میشود و گاهی هم در بچهها. اما به نظرم گاهی هر دو اشتباه میکنند. چون اگر به زندگی دقت کنیم متوجه میشویم که بر اساس همین جنبوجوش شکل گرفته و اگر حرکتی نباشد زندگی هم وجود ندارد.
این برکه هم «برکه بچه قورباغه ها» همانجایی است که هم بزرگسالان و هم کودکان در آن زندگی میکنند. مال همه هست و همه حق دارند در آن زندگی پر جنبوجوشی داشته باشند.
پس نباید به دیگران ایراد گرفت. خیلی وقتها گلهای زندگی از همین جنبوجوشها پیدا میشود. مثل جوانهای که در نیلوفر گوبی زده میشود و او میتواند داخلش بخوابد و بهشت برکهای را که میخواهد در ذهنش تصور کند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.