اسم من بی حوصلگی است
داستان کتاب “اسم من بی حوصلگی است” با همین جمله شروع میشود. خیلی راحت میشود فهمید که موضوع این داستان چیست؟! کلمههایی مانند: بی حوصلگی، کسالت، افسردگی از ویژگیهای شهرهای بزرگ است.
با اینکه در این شهرها جنبوجوش فراوان است و انسانها بهشدت مشغول هستند، اما بازهم آنها گرفتار بی حوصلگی، کسالت و افسردگی میشوند. هرچند این مشکلات خاص بزرگترهاست. اما بچهها هم از آن گرفتاریها مصون نیستند، مخصوصاً بی حوصلگی!
کتاب میخواهد به کودکان بگوید که بی حوصلگی چیست و راه مقابله با آن چگونه است؟ این کتاب را باید حاصل همکاری نویسنده و تصویرگر دانست.
نویسنده میداند وقتی یک کودک دچار بی حوصلگی میشود چه حالتی به او دست میدهد و راه مقابله با آن چیست؟ تصویرگر هم بهخوبی حالات یک کودک و مهمتر از همه خود بی حوصلگی را به تصویر کشیده است.
در صفحات کتاب “اسم من بی حوصلگی است” خطوط در هم و برهم و چیزی که به آن خطخطی میگوییم، زیاد است. خطخطیهایی که از دهان شخصیت داستان بیرون میآید و بیشباهت به حال کودکان وقتی بی حوصله و خشمگین روی دفاتر خود میکشند، نیست.
بی حوصلگی در این کتاب هم در درون شخصیتها هست و هم در درون اشیا. کافی است به گلدانی که گلهایش بالا رفته اما انگار دارد سقوط میکند دقت کنیم.
کتاب میخواهد بگوید که بی حوصلگی چیست؟ نشانههای آن در کودکان چگونه است؟ راهحل هم ارائه میکند.
نکتهای که باعث شده است بی حوصلگی را در این کتاب درک کنیم، گفتن آن از زبان خود بی حوصلگی است. کتاب هشدار میدهد که بی حوصلگی همهجا هست در خانه در کلاس و حتی پارک و مهمانیها و … .
سلام
اسم من بی حوصلگی است
میتوانید به شکلهای مختلف صدایم کنید:
– حوصلهام سر رفته
– مامان حسابی کلافه شدم
– خیلی بی حوصله شدهام
– بابا از کسالت دارم دق میکنم
– خسته شدم
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.