بدترین بچه های دنیا
کتاب «بدترین بچه های دنیا» شامل سیزده داستان با سیزده شخصیت است.
۱. دِروی آبچکان
دِروی مدام سر کلاس خواب است و همیشه هم آب دهانش روان است. تا اینکه به موزه میرود و آنجا با آب دهانش یک سیل وحشتناک راه میاندازد.
۲. بِرتای زرزرو
برتا همیشه گریه میکند و زاری راه میاندازد این دختر کوچولو بااینکه هشت سال دارد اما بهاندازه هفت سال گریه کرده است. او بیشتر وقتها علت گریه (و ناراحتی اش) را برادرش میداند و میگوید او اذیتش کرده. برتا تصمیم وحشتناکی گرفته. او سعی میکند تمام موهای سرش را بکند و بگوید کار برادرش است. اما اتفاق دیگری میافتد.
۳. نیگل شپشو
کله نیگل پر از شپش است اما او نهتنها ناراحت نیست بلکه به فکر میافتد لشکری از شپشها را روی کلهاش جا بدهد. او با گرفتن یک عالمه شپش از اینوآن به فکر میافتد مثل ابرقهرمانان لباس مخصوص بپوشد و از دیگران انتقام بگیرد. او به خیلیها توی مدرسه و خیابان حمله میکند تا اینکه مردم تصمیم میگیرند با او مقابله کنند.
۴. برایان ونگ بی اشتباه
برایان به ریاضی علاقه زیادی دارد اما تصور میکند که هیچوقت اشتباه نمیکند.
یک روز معلم از بینهایت صحبت میکند و این بحث را پیش میکشد که کسی نمیتواند آخرین عدد را بشمارد. برایان تصمیم میگیرد خلاف این موضوع را ثابت کند.
۵. استیسی ستاره بزرگ
استیسی هیچ استعدادی در خوانندگی ندارد اما تصور میکند که صدایش بهترین است. هر بار هم که تمرین صدا میکند اتفاقات وحشتناکی میافتد. تا اینکه تصمیم میگیرد در مسابقه آواز شرکت کند. اما مسابقه مطابق تصورش رقم نمیخورد.
۶. هری؛ پسری که هرگز تکلیفش را انجام نمیداد.
هری پسری است که هیچوقت تکالیفش را انجام نمیدهد و فهرست بلندبالا و عجیبی دربارهی اینکه چرا انجام نمیدهد دارد. اما با آمدن یک معلم مرموز که سرتا پا سیاه پوشیده شد اتفاقات غیرمنتظرهای رخ داد.
۷. بِرد پسر نُنر
بِرد لوسترین پسر دنیا است. بچه یک خانواده خیلی پولدار که از پولهایشان پول درمیآوردند. برد چون خیلی لوس و ننر است هیچوقت به چیزهای فوقالعادهای که دارد، توجهی نمیکند. همین مورد هم در جشن تولدش پیش میآید. جشن تولدی که او را به سمت نابودی پیش میکشاند.
۸. کولین رقابتی
کولین پسری قدکوتاه است. همیشه هم به پدر مادرش غر میزند که چون آنها کوتاه هستند، او هم کوتاه شده. به همین دلیل تصمیم میگیرد کاری کند که همیشه برنده شود. اما برای عملی کردن تصمیمش راه کلک را در پیش میگیرد.
۹. تِندی لجباز
لج بازی و جیغ کشیدن کار تِندی است. از وقتی نوزاد بود رفتارش همین بود. هر چیزی هم میتوانست لج او را دربیاورد. بزرگترها هم هر وقت چیزی را میخواست از ترس لج بازیاش به او میدادند. حالا پدر و مادرش تصمیم گرفتند با گذاشتن گوشی در گوش خود به او توجه نکنند. اما تندی نقشهای وحشتناک کشید.
۱۰. بارناباس پرافاده
بارناباس پسر پرافادهای است و همیشه لاف میزند. او به شیوه خودش یکی از بدترین بچههای دنیا بود. تا اینکه روزی متوجه شد هر وقت لاف میزند کلهاش بزرگ میشود. کلهی بارناباس آنقدر بزرگ شد که به مرز ترکیدن رسید.
۱۱. بانی رئیس مأب
بانی بیشتر از هر دختر دیگری در دنیا رئیس بازی درمیآورد. او دائماً به دیگران دستور میدهد که چگونه باشند و چگونه نباشند. او حتی به خانواده خودش هم زور میگوید مثلاً یکشب به پدرش دستور داد بقیه نخودفرنگیهای توی بشقابش را بخورد. تا اینکه یک پرستار شگفتانگیز به خانهی آنها آمد.
۱۲. والتر زورگو
والتر یک زورگوی عادی نبود یک زورگوی غیرعادی بود اما به همه زور میگفت برای معلمانش القابی به کار میبرد که وحشتناک بود تا اینکه یک مسابقه زورگویی برگزار شد.
دیوید ویلیامز دوازده شخصیت را در کتاب «بدترین بچه های دنیا» جمع کرده که همه باوجود تفاوتهای رفتاری و گفتاری و حتی حرکاتی در یکچیز مشترکاند و آنهم بد بودنشان است. انتخاب شخصیتها خیلی هوشمندانه و درست بوده است. او میداند کدام شخصیت را انتخاب کند که هم برای خواننده جذابیت داشته باشد هم بتواند روی آنها مانور بدهد. درواقع او در این کتابش «بدترین بچه های دنیا» با الهام از داستانهای ابرقهرمانی تمام بدمن ها که اینجا بهتر است بگوید بد نوجوانان را جمع کرده است تا کتابی با ۱۲ شخصیت متفاوت بنویسد.
او در کتاب «بدترین بچه های دنیا» روی جنبههای بد شخصیت مانور داده است تا ازیکطرف توجه خواننده را به سمت داستانهای خود جذب کند و از طرفی نشان بدهد بد بودن میتواند چه عواقبی داشته باشد مخصوصاً که در این بد بودن قدرتی فوقالعاده داشته باشی.
دیوید والیامز برای اینکه بتواند کاری متفاوت ارائه دهد در کناب «بدترین بچه های دنیا» از دو عنصر تخیل و غلو استفاده کرده است. تخیلی که باعث میشود شخصیتها از حالت عادی خارج شد و شکلی متفاوت به خودشان بگیرد. هر چه هم ماجرای یک داستان جلوتر میرود هم به عنصر تخیل اضافه میشود و هم شدت غلو و بزرگ جلوه دادن ماجرا و شخصیتها افزاش پیدا میکند.
درست مثل گلوله برفی که از سرازیر رهاشده باشد. این گلوله برف همانطور که پیش میرود بزرگ و بزرگتر میشود دست است که در مسیر خود خرابکاری هم به وجود میآورد اما در پایان با برخورد با مانعی در هم میشکند و تکهتکه میشود. وضعیت بسیاری از شخصیتهای این کتاب هم اینگونه است.
تصاویر کتاب «بدترین بچه های دنیا» هم نقش مهمی در پیش برد روایت دارد. کار تصویرگری کتاب بدترین بچه های دنیا را تونی راس انجام داده است. تصویرگری شناختهشده که گاهی با چند خط ساده تمام آنچه را در یک داستان میگذرد به تصویرگر بکشد و از این طریق نقش روایت گری را هم داشته باشد. و چقدر خوب هم این کار را انجام می دهد.
در پایان باید گفت که یک کتاب بخرید اما دوازده کتاب را بخوانید چراکه یهمانطور که گفتم در کتاب «بدترین بچه های دنیا» ۱۲ شخصیت با ۱۲ داستان متفاوت حضور دارند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.